چند روز پيش با يكي از دوستان كه MBA خودش را در مالزي گرفته و الان در حال گرفتن دكتري DBA است در لابي هتل صحبت ميكرديم، از عدم استرس زياد و زندگي با آرامشي كه در دو سال و نيم گذشته تجربه كرده است صحبت ميكرد و از وضع ايرانيها در مالزي كه بيشترين تعداد دانشجو را دارند و اينكه در دانشگاه با ايرانيها فارسي صحبت ميكني و تنها گزينه ممكن اين است كه هم اتاقي غير ايراني داشته باشي و اگر هم اتاقي ايراني هم داشته باشي زبان انگليسيات هم بهبود نخواهد يافت، از اين نكته هم شاكي بود كه با جامعه مالايي نميشود خوب ارتباط برقرار كرد.
۰۸ اسفند ۱۳۸۸
استرس
ميخوانم
- احمد شاملو
- بهزاد مهراني
- تراوشات نمناك - حميد مقدم
- توهُّماتِ يك آميبِ 45 كروموزومي
- در جستجوي معني
- دستنوشتههاي امير خرم
- رسول يونان
- روزهاي زندگي
- شايراد
- صادق هدايت
- عباس معروفي
- علي شكري
- عليرضا حسامي
- فرشاد مظفري
- كامران قاصدي
- كمانگير
- مجله رودكي
- مرد مختصر - كافه فرزاد كاظمي
- مريم مومني
- منيرو روانيپور
- مهرداد فاطمي
- وبلاگ قبليام در پرشينبلاگ
- ويترين افكار من
- يادداشتهاي صنايعي - شهرام كريمي
- يك ليوان چاي داغ
- پاكنوش
- چكاد
آرشيو من
-
▼
2010
(69)
- دسامبر (2)
- نوامبر (7)
- اکتبر (3)
- سپتامبر (3)
- اوت (5)
- ژوئیهٔ (6)
- ژوئن (9)
- مهٔ (9)
- آوریل (3)
- مارس (8)
- فوریهٔ (10)
- ژانویهٔ (4)
-
◄
2009
(59)
- دسامبر (5)
- نوامبر (6)
- اکتبر (4)
- سپتامبر (7)
- اوت (18)
- ژوئیهٔ (3)
- ژوئن (3)
- مهٔ (1)
- آوریل (2)
- مارس (6)
- فوریهٔ (3)
- ژانویهٔ (1)