۰۸ آبان ۱۳۸۸

ستاد ديه

خدا را شكر كه تلویزیون نگاه نمي‌كنم، اگر در شبانه روز نيم ساعت هم تلويزيون نگاه كنم مطمئناً تلويزيون جمهوري اسلامي نيست.
چند دقيق پيش شبكه سه برنامه‌اي با موضوع ديه با يكي از مسوولان ستاد ديه كه اصلاً نمي‌دونم چرا بايد چنين ستادي توي مملكت وجود داشته باشه پخش مي‌كرد، درون مايه اصلي برنامه گدايي از مردم براي كمك به اين ستاد جهت رفع مشكلات كساني است كه در زندان‌ها به دليل عدم تمكن مالي گرفتار شده‌اند بود.
مجري از مهمان برنامه پرسيد كه به چه طريقي مي‌شود مشكلات مربوط به ديه را از ريشه توي اين مملكت حل كرد، حاج آقا هم در جوابش گفت با توجه به اينكه بخش مهمي از زندانيان ديه مربوط به تصادفات رانندگي است پس بهتر است كه خانم‌ها حجاب خودشان را رعايت كنند تا آقايان هنگام رانندگي حواسشان سر جاي خودشان باشد و تصادف نكنند كه بعداً مجبور بشوند ديه بپردازند.
مجدداً شكر كه دليل تصادفات توي اين مملكت مشخص شد كه اون هم بي‌حجابي است، حالا معلوم نيست كه توي كشورهاي غربي چرا با وجود اين همه بي‌حجابي تصادفات رانندگي از ايران كمتر است؟
يك سوال ديگه كه واسه من پيش اومد اين بود كه نكنه اين حاج آقا منظورش از بي‌حجابي چيزهاي بد ديگه‌اي است كه در زمان رانندگي آقايون، توسط خانم‌ها باعث حواس‌پرتي راننده شده و تصادفات رانندگي را ايجاد مي‌كنه باشه.
مورد بعدي اينكه هميشه خانم‌ها باعث ايجاد تصادفات براي آقايون مي‌شن و آقايون نمي‌تونن اين مشكل رو واسه خانم‌ها ايجاد كنن؟؟؟
دارم فكر مي‌كنم چرا من اينقدر كم تلويزيون نگاه مي‌كنم، شايد سوژه‌هاي خوب ديگه هم بشه پيدا كرد، اما اول اعصاب و روان مريضي پيدا مي‌كني و بعداً از شدت مريضي و مسخره بودن برنامه‌هاي تلويزيون از خنده سير خواهي تركيد.
حالا از دلايل و بقيه حرف‌هاي مربوط به صحبت‌هاي اين حاج آقا بگذريم، اين تفكر در اين مملكت ايجاد شده است كه همه چيز تقصير خانم‌هاست و آن‌ها هستند كه آقايان را از راه راست به بيراه مي‌برند وگرنه خود آقايان كه آقايند و حرفي نمي‌شود در موردشان گفت.

۰۴ آبان ۱۳۸۸

زيباترين منحني

يك جايي خوندم كه لبخند زيباترين منحني دنياست، اما به نظر من زيباتر از اون هم وجود داره خيلي هم زياد!

۱۹ مهر ۱۳۸۸

مسافرت بدون خبر

چند روزي است كه از مسافرت برگشته و در دو سه روز اخير به غير از يكي از اي‌ميل‌هايش، بقيه را نخوانده پاك كردم، فكر مي‌كردم كه رابطه خيلي بهتري از آنچه كه اتفاق افتاد بين ما وجود داشته باشد.
بارها به خودم قول دادم كه در مورد آدم‌هاي اطرافم با احتياط بيشتري رفتار كنم اما نشد، اين بار اين قول را در وب لاگم مي‌نويسم به اميد آنكه اين بار بشود.

۱۰ مهر ۱۳۸۸

زاده شدنم

امروز سي و يك‌ ساللگي من تمام شد و وارد سي و دومين سال زندگي‌ام شدم، فكر مي‌كنم خروجي سي و يك‌ سال زندگي‌ام در برخي از موارد خيلي قابل قبول است و در برخي از موارد نيز نقص‌هايي در آن ديده مي‌شود.
روز زاده شدن براي من، روز تعطيلي همه چيز و فكر كردن به وضعيت كنوني و آينده خودم است، سالي يك بار به دور از دغدغه‌هاي ظاهري زندگي به ماحصل زندگي‌ام تاكنون مي‌انديشم و در راه بهبود زندگي‌ام برنامه‌ريزي مي‌كنم، هر چند براي امسال برنامه‌هاي زيادي داشتم اما با شرايط سياسي كنوني مملكت برخي از آنها دچار تغيير شده و بر الويت برخي ديگر از برنامه‌ها اضافه شده است اما به دنبال تغيير و بهبود هستم هر چند كوچك اما داراي تاثير درازمدت.