امروز به دليل آلرژي شديد و سرماخوردگي مجبور شدم كه در خانه بمانم، داشتم روزنامههاي ايران را مرور ميكردم كه رسيدم به اين خبر كه دكتر شفيعي كدكني براي هميشه ايران را به مقصد دانشگاه پرينستون امريكا ترك كرد، اميدوارم كه زندگي يكي ازبهترين اساتيد زبان فارسي در ايالت نيوجرسي امريكا سرشار از موفقيت باشد.
چند وقت پيش شعري از استاد را با نام "زان سوي خواب مرداب" در وبلاگم گذاشته بودم كه واقعاً خواندني بود يكبار شعرش را خواندم رفتن خودش را در اين شعر سروده بود.
اي مرغ هاي طوفان! پروازتان بلند
آرامش گلولهي سربي را
درخون خويشتن اين گونه عاشقانه پذيرفتيد
اين گونه مهربان
زان سوي خواب مرداب آوازتان بلند
مي خواهم از نسيم بپرسم
بي جذر و مد قلب شما
آه
دريا چگونه ميتپد امروز؟
اي مرغهاي طوفان ! پروازتان بلند
ديدارتان ترنم بودن
بدرودتان شکوه سرودن
تاريختان بلند و سرافراز
آن سان که گشت نام سر دار
يكي از بهترين شعرهاي استاد شفيعي كدكني به نام "بوسههاي باران" با صداي استاد محمدرضا شجريان ادر آلبوم "فرياد" اجرا شده است، فايل تصنيف را ميتوانيد از اينجا دانلود كنيد.
ای مهربانتر از برگ در بوسههای باران
بيداری ستاره، در چشم جويباران
آيينهی نگاهت، پيوند صبح و ساحل
لبخند گاهگاهت، صبح ستارهباران
بازآ كه در هوايت خاموشی جنونم
فريادها برانگيخت از سنگ كوهساران
ای جويبار جاری! زين سايه برگ مگريز
كاين گونه فرصت از كف دادند بیشماران
گفتی به روزگاری مهری نشسته گفتم
بيرون نمیتوان كرد حتی به روزگاران
بيگانگی ز حد رفت، ای آشنا مپرهيز
زين عاشق پشيمان سر خيل شرمساران
پيش از من و تو بسيار بودند و نقش بستند
ديوار زندگی را زين گونه يادگاران
وين نغمهی محبت، بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقیست آواز باد و باران