۲۷ آبان ۱۳۸۷

مينيسك

بالاخره بعد از چند روز از گذشت مصدوميت فوتبال فهميديم كه مشكل از مينيسك زانوي چپ است و تا 10 روز هم بايد فرمايشات دكتر را گوش دهيم. سه روز هم استراحت مطلق داريم و با توجه به حجم كارهاي شركت بايد تا پايان هفته به شركت بروم تا اظهارنامه سازمان مطالعات بهره‌وري را نهايي و ارسال كنم.
فرمايشات دكتر: بستن زانوبند كشكك بسته به مدت 10 روز و به صورت 24 ساعته، ماساژ، خوردن ويتامين E تا حد مرگ، خوردن و تزريق قرص‌ها و آمپول‌هاي مسكن. ساير دستورات: بالا و پايين نرفتن از پله‌ها كه اين مورد را دكتر براي خودش گفته است، استفاده از توالت فرنگي كه سخت مورد قبول من است و ....
اگر تا ده روز زانوي ما درست نشد بايد برويم MRI و بقيه داستان‌ها
حالا وسط اين داستان؛ وضعيت برنامه‌هاي غيركاري تا 10 روز ديگر به اين صورت است:
امشب مهماني مجيد دعوت بودم كه نرفتم و فردا از محمد اسدي بايد خبرش را بگيريم كه چطور بود.
پنج‌شنبه عروسي يكي از دوستانم است
جمعه صبح با سوسپانسيبل براي پياده‌روي در شهرستانك قرار داشتيم
جمعه شب مهماني خداحاقظي يكي از دوستان كلاس زبان است كه براي زندگي به كانادا مي‌رود.
جمعه و شنبه هفته بعد هم با گروه نسيم طبعيت ايران به ماسوله و قلعه رودخان بايد برويم.
حالا من مانده‌ام و اين همه برنامه و فكر نمي‌كنم به غير از آخري به هيچكدام برسم.
راستي من تا قبل از مصدوميت، اطلاع چنداني در مورد مينيسك نداشتم ولي الان سرشار از اطلاعاتم، فقط جهت آگاهي اينكه مينيسك نام غضروف زانوست. پس بنده دچار مشكل در غضروف زانوي چپم شده‌ام اما فكر كنم مينيسك باكلاس‌تر است پس اي مينيسك پاي چپم مرا رها كن از اين درد.