۰۳ تیر ۱۳۹۰

محاسبات رياضي

نشسته بودم توي تاكسي؛ يه خانومي تا نشست توي تاكسي گفت كه كرايه چنده و شروع كرد به محاسبه كردن كرايه دو نفر و گفت كه فلان جا پياده ميشم، بعد از چند دقيقه دنبال پول خرد گشتن و اين داستان ها و دادن كرايه، راننده بهش گفت كه فلان قدر ديگه هم بايد بدي؛ بعدش طرف مي خواست ده هزار تومني بده كه از داستان محاسباتش راحت بشه كه مادرش همون مقدار پول رو به راننده داد؛ واقعاً موندم كه طرف چه جوري داره زندگيش رو مي چرخونه وقتي كه نمي تونه يه حساب دو دو تا چهار تايي رو حل كنه.