امروز توي فروشگاه يه پسر بچه 7 الي 8 ساله داشت واسه يك پسر ديگه كه فكر كنم يا پسر خالهاش بود يا يكي ديگه از فاميلهاي نزديكش ميگفت كه بابام به مادرم ميگه كه مادرت (مادر زن) مثل گل ميمونه، وقتي كه مامانم از پيشمون ميره بابام ميگه آره گل كاكتوس، بعداً من و بابام ميخنديم.
اون يكي پسره هم ميگفت فكر خوبيه يادم باشه امشب به بابام بگم كه از همچين راهي واسه آرامش اعصابش استفاده كنه.