۰۹ تیر ۱۳۸۸

گيجي

بعضي‌ها دوست دارند كه خودشان را به گيجي بزنند، شايد از اين گيج‌بودن‌شان چيزي بدست آورده‌اند كه ديگر بي‌خيالش نمي‌شوند اين مورد توي محيط كار بدجوري اين روزها اذيتم مي‌كند، نمي‌دانم به چه ترتيبي بايد به اين نوع آدم‌ها فهماند كه درست است كه بعضي‌ها از آنها گيج‌تر ديده مي‌شوند اما شايد آنها هم خودشان را به گيجي زده باشند.

۰۵ تیر ۱۳۸۸

شعر "زان سوي خواب مرداب" سرودۀ دکتر شفيعي کدکني

اين قطعه شعر از شفيعي كدكني يادآوري روزهاي اخيري است كه در اين مملكت مي‌بينيم،‌اميدوارم اين روزها عاقبت به خير شوند.

اي مرغ هاي طوفان! پروازتان بلند

آرامش گلوله‌ي سربي را

درخون خويشتن اين گونه عاشقانه پذيرفتيد

اين گونه مهربان

زان سوي خواب مرداب آوازتان بلند

مي خواهم از نسيم بپرسم

بي جذر و مد قلب شما

آه

دريا چگونه مي‌تپد امروز ؟

اي مرغ‌هاي طوفان ! پروازتان بلند

ديدارتان ترنم بودن

بدرودتان شکوه سرودن

تاريخ‌تان بلند و سرافراز

آن سان که گشت نام سر دار

زان يار باستاني همرازتان بلند

۳۰ خرداد ۱۳۸۸

فاشيست

هيچ کس حتی براي يک لحظه نبايد گرفتار اين خوش خيالي باطل شود که با شکست آلمان هيتلري فاشيسم براي ابد به گور سپرده شده است يا با سرنگون شدن حکومت سرهنگان در يونان، سرهنگان سراسر جهان بدين نتيجۀ تاريخي رسيده اند که سر نيزه و گلوله براي حکومت کردن وسيلۀ قابل اعتمادي نيست.
چرا که اوباش و اراذل با مغز و منطق انديشه نمي کنند و لاجرم از تاريخ چيزي فرا نمي گيرند.