۰۳ آذر ۱۳۸۸

پاندورا

بنا به اساطیر یونان در آغاز تنها یک جنس وجود داشت که آن مرد بود، وقتی که «پرومتئوس» آتش را از نزد خدایان المپ ربود و برای انسان که همان مردان باشند آورد مورد غضب زیوس قرار گرفت و زیوس با این کار پرومتوس خشمگین شد و در صدد تنبیه و آزار مردان (انسان) بر آمد و پرومتئوس را در کوه‌های قفقاز به زنجیر کشید، عقابی را گماشت تا هر روز جگرش را از سینه بیرون کند و سپس یزدان المپ، زن را آفریدند و در آفرینش زن همگی ایزدان سهم گرفتند، به همین دلیل این موجود جدید را «پاندورا» یعنی هدیه همگانی نام نهادند. آتنا جامه زربفت به تن پاندورا (زن) پوشاند و «آفرودیته» دلبری را به او آموختند و نخستین زن عالم را به اپی متئوس برادر پرمتوس تقدیم کردند. او که مجذوب جمال پاندورا شده بود، بر خلاف توصیه برادرش پرمتوس، این هدیه را پذیرفت و با پاندورا ازدواج کرد.

پرومتئوس تمام رنج و مصایب را در صندوقچه قفل کرده بود تا انسان (مردان) در زندگی رنج نبیند ولی پاندورا قفل صندوقچه را گشود و تمام مصایب دوباره در جهان پیاده شدند، تنها امید در جعبه باقی ماند تا تسلای بشر باشد.