۰۲ شهریور ۱۳۸۷

دوران سربازي

امروز روز دوم شهريور 1387 است و من 6 سال پيش در چنين روزي به خدمت سربازي رفتم يا بهتر بگويم برده شدم. دوراني كه به تمام عيار هيچ چيزي نداشت، فقط و فقط 18 ماه از عمر نازنينم را به بطالت گذارنديم و ما كه ندانستيم فايده‌اش چه بود و الان كه 6 سال از شروع آن زمان مي‌گذرد نيز به نكته مثبتي در اين خصوص نرسيدم. (البته مرد شديم !!!!؟؟؟؟)
از دوستان و آشنايان هر كجا كه مي‌شنوم كسي به طريقي به سربازي نرفته است خوشحال مي‌شوم چرا كه مجبور نبوده مانند من يكي از بهترين دوره‌هاي زندگي‌اش را در جاهايي كه من گذراندم بگذراند. 2 ماه در پادگان 01 نيروي زميني ارتش در تهران، 2 ماه در مركز پياده شيراز و 14 ماه به عنوان افسر آموزش در مركز 04 بيرجند.
تحمل دوران سربازي براي افرادي كه از دانشگاه وارد دوران سربازي مي‌شوند نسبت به كساني كه از دوران دبيرستان به سربازي مي‌روند سخت‌تر است. اولين دليل بالارفتن سن و سال است و دومين دليل ديدن فضاهاي دانشگاهي و مقايسه كردن محيط پادگان به محيط‌هاي دانشگاهي.
يادم نمي‌رود يكي از روزها وقتي از يكي از فرماندهان پادگان در مورد آدرس استخر در بيرجند پرسيدم با خنده‌اي گفت: ستوان اينجا بيرجند است و براي اينكه اينجا منطقه محروم است سه ماه از دوران سربازي‌ات كسر مي‌شود برو خدا را شكر كن كه اينجا از اين چيزهاي سوسول‌بازي ندارد. بعد از آن بود كه متوجه شدم كه شنا نيز جزء ورزش‌هاي سوسول‌بازي است و در همچين شهري نبايد از اين چيزها صحبت كرد. البته با كسب 8 مدال طلاي المپيك توسط مايكل فليپس امريكايي به اين نتيجه رسيدم كه شنا واقعاً ورزش سوسول‌بازي است چرا كه اگر نبود حتماً ايران در المپيك چند تا مدال از آنها مي‌گرفت. ضمناً تنها استخر موجود در شهر بيرجند استخر روبازي بود متعلق به پادگان 04 ارتش، با مديريتي كه در آن زمان داشت فكر نمي‌كنم بيشتر از چند هفته‌اي در سال فعاليت مي‌كرد.