۰۱ شهریور ۱۳۸۷

همايون شجريان

جاي همه دوستان خالي، ديشب براي ديدن كنسرت همايون شجريان به سالن وزارت كشور رفتم. فرآيند خريد بليط اين كنسرت نسبت به قبل بهتر شده بود اما من نمي‌دانم چرا همه چيز در اين مملكت به بدترين شكل ممكن كه بتواني تصور كني انجام مي‌شود. اشعار اين كنسرت را مي‌توانيد از اينجا دانلود كنيد.
مي‌گويند اگر مي‌خواهي پزشك خانوادگي براي خودت انتخاب كني برو پزشكي را براي خودت برگزين كه چند سالي از خودت كوچكتر باشد و تو زودتر از او به خاطر كهولت سن بميري و دكتر بعد از تو بماند چرا كه اگر پزشكت از تو زودتر بيمرد آنگاه حتماً خواهي مرد و ديگر كسي را نداري كه بتواني امراضت را به راحتي با او در ميان بگذاري و كل داستان امراضت را از بچگي تا كهن‌سالي بايد مجدداً براي پزشك جديدت تكرار كني.
خدا بر عمر استاد محمد رضا شجريان بيافزايد و او همچنان سرزنده باشد اما خوشحالم كه پسرش نيز مانند او خوش آواز است و از شنيدن صدايش لذت مي‌برم. البته من 3 سالي از همايون كوچكترم و قضيه مثل داستان انتخاب پزشك نيست اما به هر جهت خوشحالم كه با هم به دوران پيري خواهيم رسيد و از صدايش مي‌توانم سال‌ها استفاده كنم.
پنج‌شنبه صحبتي با يكي از مديران شركت در خصوص كنسرت همايون شجريان داشتم و از من پرسيد كه بليط را چند خريده‌اي و گفتم فلان تومان. گفت ماشاالله بچه پولدار، آدم پولدار كه باشه همين مي‌شه ديگه، مگه آدم اين قدر پول واسه يك كنسرت مي‌ده. پيش خودم گفتم ببين اين طرف يكي از مديران شركت است و من اگر خيلي خيلي خيلي خوب در اين مملكت پيشرفت كنم، در نهايت مي‌توانم سمتي مانند اين بابا داشته باشم. بعد ما مي‌آييم صحبت مي‌كنيم كه چرا مردم عادي براي هنر هزينه‌اي نمي‌پردازند، اين مدير تحصيل كرده كه دستش به دهنش مي‌رسد به من مي‌گويد مي‌داني با پول اين كنسرت مي‌تواني چند تا سي‌دي بخري و حالش را ببري.