۱۹ بهمن ۱۳۸۶

نمايش "افرا" ديدني و دوست‌داشتني بود همانند كارگردانش.




در مورد نمايش "افرا" همين صحبت بهرام بيضايي كافيست كه فرهنگ ما مبتي بر تك‌گويي است و برخلاف تئاترهاي فرنگي كه ديالوگ محور نمايش است، نمايش‌هاي ما بر تك‌گويي مبتني است. در گذشته‌هاي دور اين اعتقاد وجود داشت كه سكوت بزرگ‌ترين خداي ما ايرانيان است و هنوز هم ما در همين شرايط به سر مي‌بريم. از تولد تا مرگ خود نمي‌توانيم افكارمان را همان‌گونه كه هستند بيان كنيم و بيشتر زندگي ما تك‌گويي‌هاي ما با خودمان است. اين‌چنين است نمايش‌نامه‌ "افرا" بر تك‌گويي شخصيت‌ها مبتني است. اگر در نمايش "افرا" ديالوگي برقرار مي‌شود، اتفاقي است و اصولا "افرا" نمايش سرزمين ماست كه مردمان‌مان خلع فكر شده‌اند. درحالي كه كودكان كشورهاي ديگر مي‌توانند به راحتي سخن بگويند، زيرا هرگز تصور نمي‌كنند بيان افكارشان باعث مي‌شود كه دردسري برايشان به وجود بيايد. اما حرف‌زدن ما به معناي آن است كه چيزي را پنهان مي‌كنيم، بنابراين نمايش "افرا" هم به همين فرهنگ تعلق دارد.
بي‌تعارف دو ساعت صرف شده براي تئاتر "افرا" از ارزشمند‌ترين دقيقه‌هاي زندگيم بود و بسيار خوشحالم كه توانستنم اين تئاتر را ببينم.
تالار زيباي وحدت آدم را ياد فيلم Match Point اثر Woody Allen مي‌‌اندازد.